چهارشنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۸۷
دوشنبه، مرداد ۰۷، ۱۳۸۷
جمعه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۷
- احساسم کجاست؟
مدتیست فقط تو بلاگفا مینویسم. وبلاگهای دیگهم، تعطیل شدن. نمیدونم خوبه یا بده؟ وقتی تو چند تا وبلاگ مینوشتم، همیشه از خودم میپرسیدم چرا این کار رو میکنم. الان اما یک چیز دیگه مسئله است. چرا نمینویسم؟
احساساتم از من دور شدند. چیزی رو نمیتونم حس کنم. در چندین و چند لایه پیچیده شدم و اصلاً اجازه دسترسی به احساسم رو نمیدم. این بده. از اجتماعات و انسانها دارم دور میشم. از همه جا دور میشم. دیگه نیستم. کجام؟ نمیدونم!
احساساتم از من دور شدند. چیزی رو نمیتونم حس کنم. در چندین و چند لایه پیچیده شدم و اصلاً اجازه دسترسی به احساسم رو نمیدم. این بده. از اجتماعات و انسانها دارم دور میشم. از همه جا دور میشم. دیگه نیستم. کجام؟ نمیدونم!
پنجشنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۸۷
- افسردگی
اخیراً به شدت داره علائم افسرگی برمی گرده. خوابم زیاد شده. مصرف ایندرالم بالا رفته و مصرف سیگارم از روزی یک نخ به روزی یک پاکت رسیده و این همه در کمتر از دو هفته اتفاق افتاد.
چرا اگر من از کاپیتالیسم متنفر باشم باید آدم افسرده ای تلقی بشم؟
چرا اگر من از کاپیتالیسم متنفر باشم باید آدم افسرده ای تلقی بشم؟
جمعه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۸۷
یکشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۷
- کامونیتی
خب الان میگم چی شده. ماجرا اینه که سعید مشهده. هم خوونهای عزیز دیگر هم که زن گرفته و هیچ وقت خونه نیست. من هم که فعلاً کارهای شرکت رو تا اطلاع ثانوی تعطیل کردم. اینها همه یعنی چی؟ یعنی فقط منم و واسیلی! خلاء بزرگ و آزاردهندهای رو حس میکنم. ظرفها از بس کثیف تو ظرفشویی مونده که از بوی گندشون نمیشه به آشپزخونه نزدیک شد. آخه مگه روزی چند دفعه میشه ایمیل چک کرد یا تو فیس بوک وقت تلف کرد. آدمها به کامونیتی نیاز دارن. من هم نیاز دارم. نیاز!
دوشنبه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۸۷
- خودکشی - داستان تکرار خودخواهی ها
خوب به این خبر توجه کنید.
مادر من! دختر شما قبل از آنکه قربانی سیستم آموزشی باشه، قربانی خودخواهی های خودت شده. اگه میگی دخترم مشکلی نداشت یعنی مادر نبودی! خودت رو توجیح نکن.
مادر من! دختر شما قبل از آنکه قربانی سیستم آموزشی باشه، قربانی خودخواهی های خودت شده. اگه میگی دخترم مشکلی نداشت یعنی مادر نبودی! خودت رو توجیح نکن.

