دوستک

دوشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۳

- عقل زن زندگی

سلام
چند روز پیش داشتم تو خیابون آزادی از دانشگاه می رفتم خونه که به صحنه جالبی برخوردم.
یک پیرزن که به معنی واقعی کلمه پیر بود با هیجانی وصف ناشدنی و دلشوره ای عجیب از جهت مخالف من رد شد اونم تو هوای سرد وبارونی. با خودم گفتم واقعا چه چیز ممکنه این پیرزن رو اینقدر به هیجان آورده باشه؟ و به یکی از سوالات قدیمی تر ذهنم پاسخ گفتم.
ماجرا از این قراره که این فداکاری ایثار و به طور کلی چیزی که من عشق می ناممش بود که اون زن رو اینگونه کرده بود و فهمیدم که چرا هر آنچه حیات بخش است غیرعقلانی و بلکه ضدعقلانی است.
اگر اون زن به جای عشق عقل می داشت مطمئنا در اون هوا با اون شتاب و دلهره در حرکت نبود.
این ایمان ایثار عشق علاقه فداکاری و... است که ضد عقل خودخواه است. ودقیقا برای همین است که اگر قرار بود زنان با وجود حس فداکاری و عشقشون از عقل کاملی هم برخوردار می بودند به تناقضی بس عظیم برمی خوردند که ادامه حیاتشان را مختل می کرد.
واقعا خدا خالق بزرگی است. برای همین است که در ماهتاب نوشته بودم عقل زنان برای آنها کافیست و زنان موجودات بس عجیب و در عین حال کاملی هستند.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی


بالا