دوستک

یکشنبه، خرداد ۰۷، ۱۳۸۵

- ترس

خشم
بغض
ترس

شنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۵

- Background

خب من بک گراند دسکتاپم رو عوض کردم.
عکس قبلی یه عکس سیاه و سفید بود ( سیاهش بیشتر بود ) که توش یه دختر نشسته بود یه گوشه و تو تاریکی برای خودش گریه می کرد. اما عکس جدید یه درخته که نوک یه تپه بلند ایستاده و طلوع خورشید رو نظاره گره.
این تغییر نشان دهنده چیه؟ به طور دقیق نشان دهنده بدبختی من. خب بعضی از دوستان از این تغییر خوشحال شدن. لابد عوض کردن یه عکس سیاه با یه طلوع خورشید خیلی معانی امیدوار کننده ای می ده! اما این تغییر از نگاه من این طوریه:
تو عکس اول دخترک برای خودش و بدبختی هاش و لجن وکثافت دنیا داشته گریه می کرده. خودش رو سبک می کرده. کاری که بعضیا تو وبلاگشون می کنن. اما تو عکس دوم, درخت تنها بعد از یه شب تاریک وتنهایی و گریه و ... حالا داره خورشید رو نگاه می کنه. خورشیدی که نشان دهنده یه روز گند کثافت دیگه اس. خورشیدی که بالا میاد تا بقیه رو بیدار کنه. تا گنجشکها و کلاغ ها رو سراغ درخت بفرسته. کاری که باعث میشه تا درخت دیگه حتی خودش رو هم نداشته باشه. درخت داره تنهاتر میشه و در سکوت اون طلوع اوج بدبختی خودش رو داره می بینه.

من اگه خورشید نخوام کیرو باید ببینم؟
بابا ولم کنین. زندگی خودمه. می خوام آتیشش بزنم راحت شم. به شما چه؟

یکشنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۸۵

می گن تنها توفان کودکان ِ ناهم‌گون مي‌زايد.
بگذریم. 3 هفته پیش یا به طور دقیق 22 روز پیش 25 امین سالگرد اشتباه پدرم و تایید مادرم بود و حاصل من شدم.
قسم می خورم من اشتباه اونا رو تکرار نکنم.

همه از اینکه بک گراند دسکتاپ ام رو عوض کردم, خوشحال اند و نمی دانند که من خیلی وقت است برای دیگران زندگی کردن را لعن کردم.


بالا