- ملیسا، واسیلی، من و آدرنالین
گاهی اوقات فکر می کنم حالم به طرز بیمارگونه ای خوبه! هر چیز کوچیکی به شدت برام هیجان انگیز و نشاط آور میشه. مخصوصاً موقعی که واسیلی یا ملیسا رو می بینم. همیشه رو میزم کنار کامپیوترم اند ولی یه دفعه چشمم به ملیسا میفته که غالباً اخم کرده و خنده م میگیره. گاهی وقتها نگران خودم میشم. وقتی واسیلی رو می بینم که مظلومانه داره نگام می کنه، انگار یه بطر آدرنالین به آدم تزریق کنن، یه دفعه می پره تو بغلم (یا من می پرم تو بغل اون، درست نمی دونم). فکر نکنم این احساسات واقعاً طبیعی باشه...
این ملیسا تو معدود لحظاتی ه که اخم نکرده! شما اینو ببینین، منفجر نمیشین؟ اصطلاح "در پوست خود نگنجیدن" رو اینجا آدم می فهمه یعنی چی؟
این ملیسا تو معدود لحظاتی ه که اخم نکرده! شما اینو ببینین، منفجر نمیشین؟ اصطلاح "در پوست خود نگنجیدن" رو اینجا آدم می فهمه یعنی چی؟

0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی