دوستک

دوشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۳

- عقل زن زندگی

سلام
چند روز پیش داشتم تو خیابون آزادی از دانشگاه می رفتم خونه که به صحنه جالبی برخوردم.
یک پیرزن که به معنی واقعی کلمه پیر بود با هیجانی وصف ناشدنی و دلشوره ای عجیب از جهت مخالف من رد شد اونم تو هوای سرد وبارونی. با خودم گفتم واقعا چه چیز ممکنه این پیرزن رو اینقدر به هیجان آورده باشه؟ و به یکی از سوالات قدیمی تر ذهنم پاسخ گفتم.
ماجرا از این قراره که این فداکاری ایثار و به طور کلی چیزی که من عشق می ناممش بود که اون زن رو اینگونه کرده بود و فهمیدم که چرا هر آنچه حیات بخش است غیرعقلانی و بلکه ضدعقلانی است.
اگر اون زن به جای عشق عقل می داشت مطمئنا در اون هوا با اون شتاب و دلهره در حرکت نبود.
این ایمان ایثار عشق علاقه فداکاری و... است که ضد عقل خودخواه است. ودقیقا برای همین است که اگر قرار بود زنان با وجود حس فداکاری و عشقشون از عقل کاملی هم برخوردار می بودند به تناقضی بس عظیم برمی خوردند که ادامه حیاتشان را مختل می کرد.
واقعا خدا خالق بزرگی است. برای همین است که در ماهتاب نوشته بودم عقل زنان برای آنها کافیست و زنان موجودات بس عجیب و در عین حال کاملی هستند.

- خلیج فارس

شما هم در بمباران گوگل شرکت کنید.
نام arabian gulf را جستجو کنید ولینک زیر را انتخاب کنید:
http://arabian-gulf.info/

یکشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۸۳

- کامنت

سلام
من نمی دونستم کامنت گذاشتن اینقدر سخته ولی حالا شاید راحتتر شده باشه.
از مجتبی عزیز هم ممنونم که زحمت کامنت گذاشتن رو به جان خریدند.

پنجشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۳

- سوگناکی زندگی

میگل داونامونو بر این اعتقاد است که هر آنچه زندگی‌بخش است نه تنها غیر عقلانی بلکه ضد عقلانی است. به عبارت بهتر دانش و حیات بایکدیگر در تناقض شدیدند.
این جملات برای من قابل هضم نیست. مگر هم او نبود که دانش را به دوقسم تقسیم کرده بود: آنچه که با حیوان مشترک است وبرای ادامه حیات لازم است ( غریزه؟؟) و قسمی که فراتر از آن بود.با این حال وی سوگناکی زندگی را در همین تناقض می‌بیند.

- فلسفه

دلیل فلسفیدن بشر متقاعد کردن خود است. آیا واقعا چنین است؟

- ایمان

میگل داونامونو در جای دیگری از کتاب خود می‌گوید: هرگاه ایمان به خدا در وجود یک فرد با تعالی روحی وپاکیزه خویی توأم باشد، دلیل این نیست که ایمان به خدا دلیل خوبی او شده بلکه بیشتر دلالت بر این دارد که خوب بودنش اورا به سوی اعتقاد به خدا کشانده است.
این حرف گرچه در ابتدا ممکن است اشتباه محض و گمراهی تلقی شود ولی با تأمل و درک بیشتر اگر به آن نگاه کنیم آن را حکیمانه‌تر از آنچه می‌پنداشتیم خواهیم یافت؛ چه هر روح آزاده‌ای خدا را پیدا خواهد کرد.

سه‌شنبه، آذر ۰۳، ۱۳۸۳

- اندیشیدن

سلام
وی می‌افزاید: و هیچکس نمی‌تواند منکر شود که جنبه‌هایی از واقعیت که تاکنون برما روشن نشده و شاید هرگز هم روشن نشود، فقط از آن جهت که برای حفظ حیات کنونی ما لازم نیست، نمی‌تواند وجود داشته باشد ویا در حال حاضر وجود ندارد.وبدین وسیله وجود یا عدم سایر موجودات و جهان عالم را وابسته به نیاز ما به آنها دانسته است.
حال آنکه دکارت وجود خود را معلول اندیشه‌اش می‌داند: می‌اندیشم، پس هستم.
ویل دورانت در کتاب لذات فلسفه خود این رابطه علی و معلولی را مردود دانسته چرا که جنبش یک جسم تنها در برخورد آن با جسم دیگر است. وی عقاید ماتریالیستی و ایده‌آلیستی را ناشی از همین اشتباه می‌داند. چراکه ذهن امری معنوی و مغز امری مادی است.

- برتری

سلام
ارسطو مابعدالطبیعه‌اش را چنین آغاز می‌کند: همه انسانها طبیعتاً میل به دانستن دارند. و میگل داونامونو از این گفته چنین استنباط می‌کند که گناه نخستین مادرمان نیز به همین دلیل بوده است.
اما آیا این دلیلی بر میل بیشتر زنان به دانستن نسبت به مردان است؟

- زن

سلام
میگل داونامونو در جای دیگر می‌فرماید: و یهوه مقرر داشت که زن بدلیل گناه نخستینش فرزندانش را با رنج و تعب به دنیا آورد.
اما این بدلیل گناه نخستینش نبود چه هر دو معلول یک علتند. یعنی گناه نخستین زن و رنج وتعب وی در بدنیا آوردن فرزندانش هر دو معلول ناقص العقل بودن زن است.
چراکه مرد به سبب عقل بیشتر خود متحمل رنج‌های بیشتری نیز می‌شود که زن از آن رنج‌ها در امان است و آن رنج دانستن می‌باشد.

- گناه

سلام
میگل داونامونو در کتاب دردجاودانگی خود می‌فرماید: میل به ارتقا از گناه نخستین سرچشمه می‌گیرد.
همچنین ملاصدرا بر این اعتقاد بوده که منظور از شیطان در قرآن همان نفس اماره است و مراد از سجده نکردن شیطان بر انسان عدم اطاعت و سرپیچی او از عقل آدمی است.
از این دو مطلب چنین برداشت می‌شود که ارتقا و رشد انسان در گرو مبارزه عقل و نفس است. و عقل چیزی جدا از دانش یا همان معرفت نیک از بد است.

- یا هو

سلام
این وبلاگ قراره یه وبلاگ شخصی باشه که من هر وقت حرفی برا گفتن به خودم داشتم اینجا بنویسم و انتظار دارم خواننده نداشته باشه ترجیحا.
با یادداشت های خودم درمورد کتاب درد جاودانگی که اخیرا شروع به خوندنش کردم شروع می کنم.
کتاب خوبیه که خوندنش رو به همه توصیه می کنم.
فعلا- دوستک
راستی این لقب دوستک رو هم یکی از دوستان خیلی عزیزم به من داده. برام مقدسه.


بالا