دوستک

چهارشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۵

یک سؤال:
من اگه منطقاً به این نتیجه برسم که ادامه زندگی به نفعم نیست، آیا کسی هست که تصمیم من رو بپذیره؟ به خصوص آیا Y، این کار رو می‌کنه؟
این طوری به قضیه نگاه کنیم؛ من یه مشکلی دارم. چند تا سؤال برام پیش اومده که به Y مراجعه کردم تا قضیه رو حل کنیم. یعنی ما دو نفریم در دو جایگاه متفاوت اما برابر. پس اگه قرار باشه کسی برای من تصمیم بگیره، اون شخص در درجه اول خود منم. کاری که Z نکرد. این فرد تعادل روانی نداره. ما باید براش تصمیم بگیریم. این مثال به همین جا ختم نمیشه. من رفتم و با X از خشمم گفتم و از فانتزی قتل او. عکس‌العمل X چه بود؟ در پایان جلسه پرسید آیا این چیزهایی که در مورد قتل Z گفتم جدی بود؟ به عبارت صحیح‌تر نگرانی از بروز خشم من. ظاهراً بهتره یک در قابلمه روی این آتشفشان بذارم. این جوری همه خیالشون راحت‌تره. درسته! X فقط همین رو نگفت. خشم رو از جهت مختلف بررسی کردیم و نهایتاً در پایان جلسه برای اینکه کار دست خودم ندم. این رو گفت. ولی آیا این به معنی گذاشتن یک در قابلمه روی یک آتشفشان دیگه نیست؟

1 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی


بالا